مصائب کوچۀ بنی هاشم و جسارت به حضرت زهرا سلام الله علیها
یاری ز که جوید؟ دلِ من، یار ندارد یک مَحرم و یک رازنگهدار ندارد! با دیدن سوزِ دلِ من در چمن و باغ با داغ دل لالـه، کـسـی کـار نـدارد باید سر و کارش طرف چـاه بیـفـتد یوسف که در این شهر، خریدار ندارد از گریۀ پنهان عـلـی در دل شبها پیداست که دل دارد و، دلدار ندارد در گلشن آتشزدۀ عصمت و ایـثار پـرپـر شدن غـنچـه که انکار ندارد با فضه بگویید بیاید، که در این باغ نـیـلـوفـر بـیـمـار، پـرسـتـار نــدارد بر حاشیـۀ برگ شقـایـق بـنـویـسید: گـل، تاب فـشار در و دیـوار ندارد |